استیو تولتز:
نمی توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژه ای در جهان باشم، ولی می توانستم راهی متعالی برای پنهان شدن پیدا کنم و برای همین نقاب های مختلف را امتحان کردم : "خجالتی"، "دوست داشتنی"، "متفکر"، "خوش بین"، "شاداب"، "شکننده" ...
این ها نقاب های ساده ای بودند که تنها بر یک ویژگی دلالت داشتند؛ باقی اوقات نقاب های پیچیده تری به صورت می زدم : "محزون و شاداب"، "آسیب پذیر ولی شاد"، "مغرور اما افسرده".
این ها را به این خاطر که توان زیادی ازم می بردند، در نهایت رها کردم.
از من بشنو :نقاب های پیچیده، زنده زنده تو را می خورند!!
No comments:
Post a Comment